گاهی اوقات از خودتان میپرسید که چرا دلتان میخواهد از خانه بیرون روید، به جاده بزنید و کوله بار سفر ببندید؟ دلتان برای کسی یا چیزی تنگ شده؟ کسی جایی منتظرتان است؟ آیا اگر سفر کنید تنها نمیشوید؟ اصلاً آیا از چیزی فرار میکنید؟ از چی؟
هر کس برای سفر دلایل خاص خودش را دارد: سفردوستی یا علاقه به گشت و سیاحت، عشق به فرهنگها و آداب و رسوم جدید، میل به رفتن و پشت کردن به همه چیز، نیاز به فراموشی یا نیاز به ملاقات با آدمهای جدید و خیلی چیزهای دیگر. سفر راهی برای رو در رو شدن با موقعیتهای جدید، تجربه چیزهای نو یا کمک به خویشتنشناسی است.
کتاب دنیا را بخوانید!
از آنجا که سفر برای هر کس معنای خاصی دارد و نتیجهای متفاوت، پس، برای همه جذابیت دارد و کسی نیست که شیفتهاش نباشد. در واقع، دنیا مثل کتابی است که تا سفر نکنی، انگار حتی یک صفحه از آن را هم ورق نزدهای.
در کتاب این دنیا، تمامی صفحات با هم فرق دارند. همه چیز جدید است و در حال تحول. قطعاً به همین دلیل است که سفر میکنیم: برای تغییر یا انقلاب درونی! هدف شما از سفر تماشای اهرام مصر باشد یا آشنایی با فرهنگ جدید، سیاحت باشد یا یادگیری چیزهای جدید، یک ماه طول بکشد یا یک سال، در هر صورت در پی دگرگونی اوضاع و اطلاعات خود هستید. ما در پی چیزی متفاوت هستیم. تغییر در خودمان، در رفتارمان، عادات روزمره یا مواجهه با یک فرهنگ جدید… باز هم تغییر و تحول زاییده سفر است و در پی آن ما به خودشناسی خواهیم رسید.
فرار از روزمرگی
در زندگی مدرن و پرمشغلهای که شانس بیاوری از 8 صبح تا 5 بعد ازظهر سرکاری، دنیایی که پر از گرفتاریهای قسط و وام و بدهی، قبضهای نجومی و خیلی چیزهای عذابآور دیگر است، روزهای پرزحمت ما کسلکننده میشوند و روزها بودن تغییر شب میشوند و دوش ما از تحمل بار سنگین زندگی خمتر. گاهی اوقات فرمان زندگی از دستمان در میرود و فراموش میکنیم که اصلاً چه چیزی برایمان مهم است و اهداف ما در این زندگی کوتاه چیست. ما آنقدر درگیر پیاده یا سواره بردن بچهها به مدرسه و کلاس فوتبالشان هستیم که یادمان میرود چطور بوی خوش گلهای رز و نرگس و یاس را استنشاق میکردیم و هوش از سرمان میرفت.
یک روز که در خانه هستید، بنشینید و با خودتان روزهای ماه را برنامهریزی کنید و ببینید چه کارهایی در طول ماه انجام میدهید. چرا؟ چون خودتان خواهید دید که خیلی با هم فرق ندارند! خانه، کار، ورزشگاه، استراحت و دوباره از اول همه چیز تکرار میشود. اما وقتی در جاده هستید، هر لحظه نویدبخش یک اتفاق تازه و یک چیز تازه است. هیچ روزی مثل روز قبل نیست. شما نمیتوانید برنامهریزی کنید که چه اتفاقی قرار است رخ دهد چون هیچ چیز طبق برنامهریزی شما نیست. از هیچ گونه کار، جلسه تعیینشده، برنامه خاص یا رفت و آمد کسلکننده خبری نیست. فقط شمایید و تغییرات ناگهانی. شما و اتفاقات یهویی!
کاش یک جهانگرد بودم!
وقتی عشق سفر داشته یا در نهایت یک جهانگرد باشید همیشه با تغییر مواجه میشوید. مکانها، فرهنگها، شهرها، کشورها و همه اینها همیشه در حال تغییرند. هیچ روزی شبیه روزهای قبل نیست. در واقع، هر روز با متفاوت از روزهای پیش است و گاهی شاید دلتان بخواهد یا آرزو کنید که ای کاش سه برابر بیشتر عمر میکردید.
البته سبک زندگی جهانگردوارانه مخصوص هر کسی نیست اما گاهی هدف تغییر نیست و خیلیها دوست دارند فقط بروند و آنجایی که هستند دیگر نباشند. شاید دلشان بخواهد دنیا را ببینند، یک چیز جدید مشاهده کنند، چیزی را نگاه کنند که در حال تغییر است. جدید، هیجانانگیز، متفاوت و ماجرا تماما ان چیزهایی است که در هنگام سفر با آنها روبهرو خواهیم شد. دیگر روزهای شما را رئیستان مشخص نمیکند اما نسیم روحنواز تحول در قلب شماست که روزهای زندگیتان را با شب پیوند میدهد.
کنترل فرمان زندگی در دست شماست
وقتی دل به دریای آزادی میزنید و هیچ قطبنمایی هم نیست که شما را هدایت کند یا چیزی شما را از مسیر منحرف نماید، آن وقت است که در دریای زندگی یک دریانورد شدهاید.
همه ما در زندگی به دنبال تفاوت و تنوع هستیم زیرا تنوع چاشنی زندگی است و در مغز انسان سیمکشی شده. هیچ کس برای هشت ساعت حبس در یک چاردیواری بسته سپاسگزار نیست. تنها چیزی که همه میخواهند فرار از این چاردیواری است؛ حتی اگر لازم باشد برای این کار دیوارها را خراب کنند.
صفحه بعدی کتاب دنیا یعنی دیدن یک چیز جدید و متفاوت. برای همین سفر جذاب، فریبنده و تحریککننده است. سفر با اشاره ما را فرا میخواند که برویم و به سرزمینهای جدید با رفتارها و آدمهای جدید قدم بگذاریم و از زندگی تکراری خود جدا شویم و به ما مکانها، آدمها و فرهنگهای مختلف بپیوندیم.
احتیاط کنید! تغییر در پیش است…
فرض کنید در جاده زندگی شما پشت فرمانید و میرانید؛ یک جادهای با مکانهای ناآشنا و تنها با یک علامت راهنمایی و رانندگی که روبهرویتان است: “تغییر در پیش است- فقط لبخند بزنید!” با نگاه به راننده خودروهایی دیگر میبینید که آنها هم لبخند میزنند و حالتان خوب خوب میشود.
همه با هم میخندیم و میدانیم که سر پیچ بعدی، یک چیز خوب و تازه، یک ماجراجویی هیجانانگیز، یک چالش جذاب، یک معشوقه جدید یا یک دوست بینظیر منتظر ماست.
درست سر همین پیچ بعدی!